یاد اوری سرآغاز عشقی که گمان میرفت جاودانه باشد...
----------------------- لعنت به این خاطره ها اونقدر بی جونم کردن که حتی نمیتونم با صدای بلند گریه کنم خدایا خاطرش را خواستم… خاطراتش ماند! من بد گفتم یا تو بد شنیدی!!
خاطراتت چه با جدیت پا برجا هستند
کاش تو هم برای ماندن مثل آنها سرسخت بودی
سرفه هایم از قلیان دوسیب نیست. خاطرات توست که دردلم خاک میخورد!
-------------------------
دلتنگ روزهایی هستم که معنایخداحافظی، تا فردا بود… حیف که گذشت
حیف..............................!!
از دلشکن بپرسید با او چگونه میگذرد که با ما نمیگذشت!!!!!!!!؟
اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم،
حالا که سهم من نشدی کم بیاورم...
دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم،
تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم...
میخواستم که چشم تو را شاعری کنم،
امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم...
دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل،
می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم...
یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....
میخواستم برای تــــو مریـــــم بیاورم؟
حتی قرار بود که من ابر باشم و،
باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم...
کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من،
اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم...
......
اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم،
باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم...
حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم،
عمراً دوباره رو به جهنّـــــم بیاورم...
خود را عوض کنم و برایت به هر طریق،
از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم...
بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت،
یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟
**فریبا عباسی**